یادت می یاد بچگیها
مدرسه وشیطونیا
یادت می یاد روکاغذا
می کشیدیم ،نقاشیا
یه کلبه و چند تا درخت
آسمون و سبزی دشت
یادت میاد اون همه شوق
خنده پنهونی و ذوق
میگفتیم این خونه ما
کلبه عشق آدما
می گفتیم این دشت قشنگ
با اون گلهای رنگارنگ
این آسمون صاف و پاک
بوی بهارو عطر خاک
برای دلبستگیهاست
برای فردای دل و طلوع زیبای شماست
حالا از اون نقاشیها
اون همه دلبستگیها
اون همه خونه قشنگ
عشقهای پاک و رنگارنگ
چی مونده جز خونه سرد
نه شوق درس و مدرسست
نه ذوق عشق و هندسست
میخوام که نقاشی کنم
تو کلبه کاغذیمون ایوون و آب پاشی کنم
می خوام دوباره بچه شم
می خوام دوباره......