امشب که بی تو تنها شیدا و بی قرارم
دستی نبُد که دستم در دست او گذارم
تا بال می زنم من در آسمان رویا
یک کهکشان ستاره تا ماه می شمارم
تن پوشی از شکستن بر سایه پوش چشمم
تا قطره قطره امشب باران غم ببارم
از برگ برگ جانم اینک چه مانده باقی
بر چرخ های پاییز تا نقطه چین سوارم
***
دیشب به قاب چشمم زلفی شکسته دیدم
امشب منُ دو چشمم با سایه هم قطارم
((گفتی که خوابُ مستی آرامشی است یکدست))
من پلک روی پلکم بی تو نمی گذارم
***
امشب شبی غریب است تا صبح لیله القدر
هی خانه خانه امشب تقویم می شمارم
مرداد??